امیر بهدادامیر بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

...امیر بهداد فرزندی بی نظیر...

بوی گل...

یک جهان قاصدک ناز به راهت باشد بوی گل نذر قشنگی نگاهت باشد وخداوند شب و روز و تمام لحظات با همه قدرت خود پشت و پناهت باشد ...
16 آذر 1392

دومین جلد لغتنامه ی امیربهدادی

     دومین جلد لغت نامه ی امیربهدادی  بِداد: بهداد آمبو: آمبولانس        اتو: اتوبوس       جیاه: سیاه           آنه: آینه             دودر: لودر        زَزَ:زرافه        عُباب: عقاب           ...
15 آذر 1392

جشن تولد2سالگی

امروز به تو فکر می کنیم به زمانی که چشم گشودی و آغوش زمان ضربان قلبش با تو یکی نمود و آنگاه دنیامون با تو آغاز شد اینم یه جشن کوچولوی سه نفره که با کلی تاخیر انجام شد اون شب کلی فشفشه بازی کردی با آرزوی بهترینها برای بی نظیرترین و بهترین پسر دنیا ...
14 آذر 1392

شیرین کاریهای دو سالگی

 گزارش شیرین کاریهای بیست و چهار ماهگی بهداد خان  اینجا بدو بدو رفتی پشت میز عمو و هدفونش رو برداشتی و گذاشتی به گوشت اینجا هم وقتی هست که عمو برات آهنگ گذاشته و تو هم غرق گوش دادن شدی وقتی که توی حیاط میری کارت همینه ... اینجاست که صدای من در میاد و اعتراض می کنم که بهداد دست نزن و بیا تو خونه اینجا هم که معلومه دیگه داری لبخند می زنی و گولم میزنی که بیشتر توی حیاط بمونی و به شیطنتت ادامه بدی تو خونه ی خانجان همش میخواستی که بری سر این اف اف . زیرش یه میز بود که چند بار رفتی روش و آخر سر هم یه بار که میخواستی بری ر...
14 آذر 1392

گزارش دو سالگی

  سلام پسر عزیزم از اینکه هر ماه میام و برات از کارهای جالب و جدیدت تعریف می کنم خوشم میاد و خوشحالم. اما یه جورایی هم دلم میگیره که چه زود داره میگذره. واقعا بزرگ شدنت مثل چشم بر هم زدن شده. الان بیست و پنج ماهت شده. یه وقتی بود که آرزو داشتم بیست روز اول زندگیت بگذره و الان دیگه آرزو ندارم که از این بیشتر زمان تند بگذره. به قدری شیرین و عزیزی که گفتنی نیست. هنوز که هنوزه بوی بچه ها رو میدی. گردنت رو که میبوسم عطر بچگی میده عطر پاکی و سادگی. میدونم که این روزا میگذره و روزی میرسه که گردنت رو می بوسم و ته ریش تیغ تیغی یت صورتم و لمس می کنه و عطر ادوکلنت بینی ام و غلغلک میده. هنوز ندیده حسش می کنم.میدونم که او...
6 آذر 1392